بچه ها امروز روز سختی بود تولد پسر کوچیکم بود براش کلی تدارک دیدم میزو چیدم پسرکوچولوم خواب بود. پسر بزرگم با اینکه سفارش کرده بودم زد ظرف رولت خورری منو شکوند خیلی دوسش داشتم جیغ زدم اونقد ناباورانه بود شکستنش که گریم گرفت دست خودم نبود و هی جیغ و داد میزدم که کوچیکه پاشد دیدم از ترس میلرزه من بغلش کردم بردم رو پام خوابوندم حالا هی همچنان داد و بیداد میزنن یهو دیدم بچه عین تشنجی ها هی داره میلرزه من پتو کشیدم روش و گفتم مامانی بخواب چیزی نیس داداشی کار بدی کرده . یکساعت بعد دیدم بچم تب داره. یعنی از ترس بوده؟ کسی تجربه داره؟ خیلی عذاب وجدان دارم
اخه یه ظرف ارزشش رو داشت😭😭