2777
2789

خانما من با شوهرم مشکلاتمون زیاده بخصوص ک اختلال روحی روانی دارع فرسودم کرده سوظن داشته بهتر شده بود باز با ورود داماد جدید بدتر شده اکثرا روفامیل نزدیک یا اطرافیان نردیک سوظن داره و راحت تهمت میزنه بی احترامی میکنه.هیچی بدتر از تهمت زدن ناروا نیس.ارامش ازم گرفته مریضم کرده خستم کرده.اصلا هیچ رفت امد با کسی نداریم فقط دوس داره با مادذش رفت امد کنه.حتی با داداش و باباشم بد بین بود.بچه ها من اصلا ب طلاق فکر نمیکردم.ی مدت خوب بود.ب هرکس بذبین میشد یا بد میشه ی اتفاق بد براش میفته.همه اینا ک بد افتاده بدترین شکل اتفاق براشون افتاده.من ی بار جدا شدم بار دوم خیلی برام سخته وضع مالی خوبی داره ولی برام خرج نمیکنه.هیچ علاقه و محبت و احساسی بینمون نیس.هرجا میری هرچی میپوشی هرحرکتی انحام بدی باید حواست جمع باشه بزاش سوتفاهم نشه...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بچه ها من دو بچه کوچیک دارم حدالامکان  براشون از نظر خورد خوراک کم نزاشته.زندگی با دو بچه کوچیک شیطون انرژیم گرفته ولی شوهر دیوونم خستم کرده..تا الان ب طلاق فک نمیکردم ولی دازم کم کم ب جدایی فکر میکنم.نمیدونین با ادم اینطوری با ذهن مریض زندگی کردن چقد سخت سخت سخت سخته.ولب عمرت برباد میره زود شکسته میشی روح روانم بهم ریخته افسرده شدم کم حافظه شدم.محدودیتم زیاد شده.دیگه طاقت ندارم.تنها مشکلم بچهامه واگه جدابشم برای بار دوم خیلی زیادد برام سخته...تروخدا اینای ک تجربه دارن راهنمایی کنید خودم چطوری از این منجلاب نجات بدم.خیلی خستم خیلی دیشب من از خانوادم و خواهرم و شوهرش محدود کرده گفته حق نداری باهاشون رفت امد کنی

بچه داری ازش؟ مشاوره رفتین؟  شوهرت گذشته تلخی داشته مریض معلوم نیس بهش چی گذشته کاش بره پیش دک ...

اره درست بشو نیس منم دیگه زورام زدم خیلی شکستم دیگه توان جنگیدن ندارم نمیتونم تحمل کنم

چقدر وضعیتت وحشتناکه عزیزم  همسرت ب شدت درگیر بیماریِ پارانوئیده تا دیرتر از این نشده جونتو بر ...

بخدا الان تنها چیزی ک فکر میکنم جونمه چون اولین بار من با چوب زد گفت دامادتون بهت دست زده دیگه بعد اون فکرم درگیره چطوری امن کنن باهاش زندگی کنم امنیت ندارم

اوایل ازدواج رفتیم دکتر گفت جداشو نمیتونی عمرت با چنین ادمی بزاری

دکترا به همه میگن جدا شید ... ما مشکلی نداشتیم کلیک میکردن جداشین ...اومدیم راه حل بگیریم ازتون میگین جدا شین؟...

من همیشه خواب تورا میبینم ...و تورا به آغوش میگیرم... اگر مادر نمیشوم این همه احساس م
من هنوز جدا نشدم ی بار جدا شدم.برای بار دوم برام سخته نمیتونم دیگه توچشم اطرافیان نگاه کنم

ای داد بیداد پس ولش کن بساز بخاطر بچه هات ، تو یه نفری ولی اونا دوتان حفظ اونها با چنین پدری اولویته

من همیشه خواب تورا میبینم ...و تورا به آغوش میگیرم... اگر مادر نمیشوم این همه احساس م
دکترا به همه میگن جدا شید ... ما مشکلی نداشتیم کلیک میکردن جداشین ...اومدیم راه حل بگیریم ازتون میگی ...

گفت اگه میدونستم این ادم راهی دازه برای زندگی میگفتم بمون واقعا این ادم بشدت بیماره.بخدا بدتر از الان بود اصلا ذهتیت وحشتناک توهم میزد مث کابوس بود اون روزا برام.خیلی روزای سختی گذروندم تا با وجود بچه ها اروم شد .تا رفتیم پیش دعانویس بهتر بشه بدتر از هرزمانی شد

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  11 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  12 ساعت پیش