2777
2789

سه سال و نیمه اس.

حدود یه ماه پیش متوجه لکه های سفید اطراف مقعدش شدم.

و امروز هم متوجه شدم بدنه ی آلت تناسلیش رنگش رفته(معذرت می خوام از وجودتون)

به داداشم هم زنگ زدم(پزشک هستن)تایید کردن.

آی خدا😭😭

حالا چکار کنم؟

یعنی پوست قشنگ و قیافه ی ناز پسرم نابود میشه؟؟

💔🖤

چی بگم ایشالا که نباشه

راه حلوگیری نداره؟

تورو حضرت عباس لایک‌نکن😐💔دوستان ما چند تا کاربر هستیم که این اکانت رو زدیم برای تاپیک هامون که توی اکانت اصلی نپرسیم گفتم در جریان باشید 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


نه عزیزم نابود چرا یه امپول میزنن کلا سفید میشه

رنگشم قشنگه💁

شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا  به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری

الهی بگردم😔

  تو که باشی پیش من خنده به دردا میزنم حتی اون لحظه که از شکنجه ها جون میکَنم تو دلیلِ سبزِ ریشه امی تو خاک این کویرچرا خم شه قامتم، زرد بشه روح و تنم؟که جواب موندنم، اَرّه سر ساق شداگه فردایی باشه من با تو می سازمبرد من وقتیه که به تو می بازم توی این روزای شوم، شده کل آرزومروز آزادی بیاد حبس بشم تو بغلت بین دستات برسم به اوج پروازمبا لبات فاتحه ی هر غمیو می خونم من به آرامش وحشی چشات مدیونمیه پناهنده ی ترسیده ی تنهام اماپشت مرز تن تو تا به ابد می مونم منو از این غم جاودانه آزاد کن

الهی عزیزم 😔ببرش دکتر پیگیری کن زود درمان گن

❤خدایاااا خودت به عزیزام و خودم سلامتی وعاقبت بخیری تو هردو دنیا بده...دوستای گلم  میشه برای اینکه سلامتی وخوشبختی وعشق آرامش و رزق و روزی فراوون حلال تو زندگیمون داشته باشیم و  شر وبدی ازمون دورباشه یه صلوات مهمونم کنین؟؟؟ شما از خدا برام بخایین شما نفساتون حقه 😥😥اگه دعام کردین خبرم کنین  منم براتون آیه الکرسی میخونم 🌹🌹

2810
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

خواستگار

kylie_kamel | 32 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  10 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  12 ساعت پیش