2777
2789
عنوان

مامان های ناز نی نی های مهر 94

| مشاهده متن کامل بحث + 402258 بازدید | 89129 پست
یسنا جون بگو کی میاید من‌ دزفول رفتنمو هماهنگ کنم. من ۲ و ۱۰ام عروسی داریم دزفول. بیاید پیش من عزیزم بی تعارف


گلم‌ظهرا که خیلی گرمه. همون تیشرت شلوارک خوبه. ولی حتما آستین بلند و شلوار باهات بیار. چون شبا خنک میشه. ولی به اون صورت سرد نمیشه. یه نسیم خنکیه که برا بچه ها شلوارک اینا مناسب نیس
خدایا شکرت بابت همه مهربونیات

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



قربونت اتی جون...اونجا ما خیلی فامیل داریم ...مزاحم نمیشیم عزیزم....عروسی ها خوش بگذره....ممنون پس من شلوارک و تیشرتم میارم براش اخه نو داره تو کمد گفتم لا اقل بره اولین بار عید بپوشدشون...
تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است...
سلام روز به خیر خونه تکونی ها و خریدهای نوروزی مبارک باشه من دو قدم برداشتم اول پرده ها رو شوهرم باز کرد که امروز و فردا بدیم خشکشویی و روفرشی ها یکی از کابینهای لیوان و استکانها رو دیشب تمیز کردم تمام ظروف رو گذاشتم توی دامستوس و پودر و شستم و خشک کردم و چیدم در ضمن ابروهامم سایه زدم
مبارکه ستاره جون...من دیروز مامانم اومد خدا خیرش بده قربونش برم کلی کمکم کرد اتاق امیر و تر و تمیز کردم...تمام کابینتا و چینیا رو شستم و خشک کردیم با هم امروزم شیشه ها رو تمیز کردم شوهرمم پرده ها رو دراورد انداختم ماشین...جمعه عروسی دوستمه...باید دوشنبه یا سه شنبه برم ارایشگاه اخه مامانم اینا پنج شنبه میرن...چقد غمم گرفته میخوان برن....
تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است...
بچه ها دیشب خدا رحم‌کرد به پسرم . رفته بودیم یه مغازه براش لباس بخرم. پسرم ۱۷ماهشه. باباش هنوز کنار ماشین بود داشت با موبایل حرف میزد.منم دست پسرمو گرفتم رفتم‌تومغازه. کلی ماشین اسباب بازی توش بود تو ویترین منم بردمش نزدیک کنار ویترین بهش نشونشون دادم گفتم نگاهشون میکنه نمیره. باورتون نمیشه تو ۵ثانیه فقط به خانمه گفتم‌لباس توخونگی میخوام برا .... برگشتم که به پسرم که کنارمه اشاره کنم دیدم نیس.
دیدم رفته دم مغازه لب خیابون ایستاده .

یا ابولفضل بخدا بچمو خدا دوباره بهم‌داد.


لب خیابون ایستاده بود چون جدول بود نتونسته بود مستقیم راهو بگیره بره توخیابون. اونم خیابونی که دم عیدی شلوغ همه هم‌تند میرن.

بخدا بچمو آیت الکرسی و ان یکادی که امروز بعد چندوقت اسپند دود کردم توخونه و خوندم سلامت نگه داشت.
امروز بعد چندروز اسپند دود کردم آیت الکرسی خوندم فوت کردم به پسرم و چندبار هی کفتم خدایا بچمو زندگیمو از بلا دور نگه دار.


😢
خدایا شکرت بابت همه مهربونیات
عزیزم آتی جون من پیامتو خوندم استرس گرفتم شما که شاهدش بودی چی کشیدی ؟؟؟خدا بچه هامون رو ازچشم بد و خطر دورکنه.... الهی آمین. ... دختر منم خیلی شیطونه کلا تو خونه اصلا رو زمین بند نمیشه همش رو دسته مبل رو پاتختی ها جدیدا هم از پاتختی میپره رو کتابخونه .... کلا تار زانیه واسه خودش
من به دستان خدا خیره شدم ... معجزه کرد [smiley]l/l_70.gif[/smiley]
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز