سلام خانم محترم
متاسفانه اطلاعاتی راجع به سن و شغل و تحصیلاتتان نداده اید و این جواب دادن به سوال شما را از دقت کافی می تواند دور کند.
متاسفانه با وجود آمار بالای طلاق، اما هنوز نگاه ما و خانواده های ما نسبت به جدا شدن، نگاه واقع بینانه ای نیست. بنابراین افرادی که جدا می شوند مخصوصاً خانم ها در معرض قضاوت ها و گاها برخوردهای نامناسب قرار می گیرند و این برخوردها نیز به رنج هایشان اضافه می کند.
وقتی که مسیله به فرهنگ کل جامعه ی ما مربوط می شود، بهتر است نه خیلی آن را شخصی کنید و نه انتظار تغییر تفکر از خانواده ی خودتان داشته باشید. مخصوصاً این که بخشی از این نگاه به خاطر مشکلات مالی هم می تواند باشد.
این را در نظر بگیرید که وقتی به هر دلیلی تصمیم به جدایی گرفتید به معنای این است که نخواسته اید شرایطی که از نظرتان نامطلوب بوده را دیگر ادامه دهید یعنی به امید اوضاع بهتر زندگی مشترک را ترک کرده اید، بنابراین بهتر است جوری مدیریت و برنامه ریزی کنید که زندگی برایتان واقعا بهتر هم شود که از تصمیمتان پشیمان نشوید. چه مادرتان با شما خوش رفتاری کند و چه بد رفتاری، بسیار لازم دارید که کار کنید یا سریعتر مهارتی را یاد بگیرید که از آن بتوانید پول در بیاورید. وابستگی همه جوره ی شما به خانواده شانتان را پایین می آورد. با مادرتان می توانید صحبت کنید و یادآوری کنید که همان طور که خودشان می دانند جدا شدن ترجیح کسی نیست بلکه انتخابی از سر اجبار است و حتی اگر هم به شانس شما ربط داشته باشد باز شما الان در آن تغییری نمی توانید ایجاد کنید. در مورد تنها زندگی کردن اگر به لحاظ مالی برایتان مقدور باشد معمولا اتفاقا تصمیم بهتری است و در ضمن اول کار ممکن است ترسناک باشد ولی اگر بقیه انجام می دهند یعنی شدنی است. کار کردن و در صورت امکان مستقل شدن هم برای مراقبت بیشتر از روان خودتان و هم انجام بهتر وظیفه مادریتان لازم است. نترسید و به اندازهی کافی تلاشگر باشید و فراموش نکنید که اگر فرزندتان با شما زندگی نمی کند هم باز وظیفه دارید که مادر با مسیولیتی باشید.
با آرزوی موفقیت
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید