سلام دوست گرامی
خوب من شرایط شمارو از ابتدا نمی دونم که شرط شما برای ازدواج چی بوده
ایا شما قبل ازدواج با همسرتون در مورد یک زندگی مستقل گفتگو کرده بودید؟
چقدر از وابستگی همسرتون به خانواده آگاه بودید و با پذیرش وارد این مرحله از زندگی شدید؟به هرحال این سهم خود شماست که زنگهای خطر رو قبل جدی شدن رابطه متوجه نشدید و حالا دچار تنش و مشکل شدید
به هرحال ابتدا نیاز هست با همسرتون یک گفتگوی بالغانه و جرات مندانه در محیطی مناسب که همسرتون شرایط گوش دادن دارند به گفتگو بنشینید و محکم و قاطع از احساسات و شرایط سختی که دارید صحبت کنید و مراقب باشید این گفتگو حالت انتقادی نداشته باشه و اول خودتون دو نفر به یک توافقی برسید در ابتدا نیاز هست به مرور زمان این استقلال بوجود بیاد
شما تعداد بیشتری از وعده های غذایی رو در منزل خودتون باشید و اگر خانواده همسر اصرار کردند شما با احترام به اونها بگید که اینطور راحت تر هستید و تلاش کنید به مرور زمان فاصله رو بیشتر کنید و تعداد فواصل دیدارهارو بیشتر کنید
به هر حال اونها هم باید متوجه بشند که شما به استقلال نیاز دارید ممکنه ابتدا جبهه بگیرند اما به مرور اگر شما مصمم باشید با این مسئله کنار خواهند آمد.
همسرتون نیز باید به حریم خصوصی شما احترام بگذارد این حق شماست که زندگی خصوصی و مستقلی داشته باشیدو خودتون اون رو اداره کنید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید