سلام
من ۲۱ سالمه و حدودا ۵ سال پیش از طریق فضای مجازی با یک پسری که ۳ سال بزرگتره آشنا شدم. که بیشتر ارتباطمون از طریق چت بود و چند بار محدود هم تلفنی حرف زدیم.من این آقا رو دوست داشتم ولی ایشون بعد ۳ سال گفت بهتره رابطه رو تمومش کنیم چون خودشو کمتر از من میدید و میگفت من شهرستانی هستم و اگه با تو ازدواج کنم از بقیه حرف میشنوم. منم به هر سختی بود پذیرفتم ایشون به گفته خودش از لج من تصمیم گرفت ازدواج کنه و با فردی که خانوادش براش انتخاب کرده بودن سال ۹۷ ازدواج کرد
بعدا از طریق خواهرش فهمیدم مدام دنبال بهونست تا طلاق بگیره و دختره رو دوست نداره.من تو این مدت شمارمو عوض کردم فقط اینستاگرامم مونده که اونجا به عنوان ناشناس میاد ذهنمو درگیر میکنه و میره
الان تقریبا یک ساله عقد کرده مدام میاد سمتم جلب توجه کنه.پیج فیک میزنه عکس منو میزاره پروفایلش.بهش دروغی گفتم ازدواج کردم تا دیگه مزاحم نشه. اما انگار بدتر شده .به هر طریقی سعی میکنه باهام حرف بزنه و میگه تو بی وفایی ،خیانت کردی و...
و قبل ازدواجش بعضی وقتا میگفت میخوام بیام ببینمت و من زیاد روشو نداشتم باهاش حضوری ملاقات کنم قبول نمیکردم. ولی الان بعد ازدواجش اصرار داره که منو ببینه. منم قبول نمیکنم.
من خیلی دوستش داشتم اما میدونم دیگه نمیتونم باهاش باشم چون متاهل شده .این شرایط آزارم میده نمیزاره فراموشش کنم. میاد ازم میپرسه دوستم داری؟ و بعد میره دوستش دارم ولی میخوام فراموشش کنم ولی اون هرچند وقت یکبار میاد منو هوایی میکنه
از طرفی من ازش نمیخوام طلاق بگیره ولی از خودش و خواهرش شنیدم میخواست طلاق بگیره اما نمیتونه حرفشو به خانوادش بزنه و تا الآن به قول خودش زوری مونده.بعضی وقتا هم الکی میگه خودمو میکشم...
میدونم عکسامو داره هنوز میترسم خانومش ببینه و زندگیش بهم بریزه و از طرفی من این وسط مقصر بشم.
واقعا آشفتم.کمکم کنید😓
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید