با سلام و احترام. دوست عزیزم اختلاف و رنجشی که در ارتباط با مادرتان دارید بسیار عمیق است و از آنجایی که احتمالا شما در زندگی واقعی در مورد حسی که به مادرتان و به رابطه تان با ایشان دارید صحبت نمیکنید این مسئله خود را در خواب بروز میدهد. هیجان ها و احساسات نیاز به بروز و دیده شدن وتخلیه شدن دارند و هر هیجانی را که شما سرکوب کنید آن هیجان از جایی دیگر خودنمایی میکند و بهترین میدان برای تخلیه هیجانات خواب و رویا ست. جایی که مقاومت شما در بازداری هیجانی در پایین ترین سطح ممکن است. پس طبیعی ست این خواب ها و رویا های تکراری شما که مضمونی مشترک دارد. برای رهایی از این رویا ها باید تلاش کنید در عالم واقعی با مادرتان صحبت کنید و از حس هایتان بگویید. از تمامحرف هایی که این چند سال در درون خود خفه کرده اید و بار غم آنرا تنهایی به دوش کشیده اید. ممکن است به نظر سخت بیاید اما نتیجه ای معجزه آسا دارد. فقط مهم این است که ایشان را قضاوت نکنید. تقصیر ها را گردن ایشان نیندازید تا ایشان در لاک دفاعی نروند. فقط در مورد احساس خود صحبت کنید. کاری به عملکرد ایشان نداشته باشید. حس ها و حال خود را توصیف کنید. حرف هایتان را بزنید و حرف های ایشان را هم بشنوید. مطمئن باشید که اگر این دیالوگ را به بحث و جنجال تبدیل نکنید و بالغانه حرف هایتان را بزنید بدون تخریب و یا زیر سوال بردن ایشان، حتما رابطه تان با مادرتان ترمیم میشود و رویا هایتان خاتمه می یابند و بخش زیادی از افسردگی تان هم بهبود میابد. هدف شما کمک به خودتان است. فراموش نکنید که با عصبانیت و خشم و محکوم کردن ایشان و مجادله و بحث نتایج مثبت این اتفاق را از خود دریغ نکنید. کوتاهی های مادرتان و یا استنباط های درست یا غلط شما از رفتار های ایشان مربوط به گذشته است و مرور آن فایده ای ندارد جز دامنزدن به اختلافات و حال بد روانی شما. هدف شما باید ترمیم رابطه تان با مادرتان باشد و نفعی که دو طرف از ترمیم این رابطه میبرید. پس تمام سعی خود را جهت ساختن کنید نه ویرانی. مطمئننا موفق خواهید شد. خوب باشید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید