2794

مقایسه کردن من با دیگران توسط پدرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 109 بازدید

با عرض سلام و خسته نباشید

من یک دختر مجرد هستم که متاسفانه از زمان فارغ التحصیلی نتونستم کاری پیدا کنم و همه کاری رو امتحان کردم ولی موقتی بودن و کار طاقت فرسا و درآمد ناچیزی داشتن اما همش گفتم اشکالی نداره .تنها فرصت، همین هم نداشتی و همین جوری موقتی کار کردم و هر پولی درآوردم آوردم تو خونمون. احتیاجاتی از خونه و اعضای خانواده رو بدون هیچ چشم داشتی با همون رفع کردم. الان هم که شغلی ندارم و به خاطر وضع اقتصادی کشور کار موقتی هم گیرم نمیاد. این در حالیه که پدرم درآمد داره و هیچ وقت نه تنها مسئولیت ما رو به عهده نگرفته بلکه حتی کمکی هم نکرده. روزی بوده که ما گشنه موندیم و الکی برای بچه ها یک چیزی سر هم کردیم بخورن ولی پدرم رستوران گردی کرده و غذاشو تو رستوران خورده. اینم بگم که پدرم چون فرد بددلی هیچ وقت اجازه کار کردن بهم نمیداد و چند ساله که راضی شده من کار کنم. حالا اینا بماند

پدرم خیلی بهم سرکوفت میزنه. همش بهم میگه فلان دختر خرج پدرشو میده، فلان دختر برای پدرش این کارو میکینه اون کارو میکنه. همه این حرفای پدرم به شدت من رو افسرده کرده و من مشکل عصبی پیدا کردم. شما فکر کنین من در عرض یک سال 400 هزار تومن در آمد داشتم و هزار تومنش رو خرج خودم نکردم ولی پدرم در سال درآمد چند میلیونی دارن و خرج عیش و نوش و الکل و مواد مخدر و خوشگذرونی میشه. فشار بیکاری که روی منه یک طرف فشار حرفای پدرم که منو خیلی عصبی و ناراحت میکنه یک طرف دیگه. دخترایی رو مثال میزنه که مثلا دکتر هستن یا کارمند بانک و من رو با اونا مقایسه میکنه. مقایسه شدن من توسط پدرم تو دوران مدرسه انقد زیاد بود که من مشکل تنگی نفس گرفتم و یک مدت دارو مصرف میکردم. نمی دونم چرا پدرم اینکاراو انجام میده. مخصوصا که میگه فلانی خرج پدرش رو میده! من واقعا پول دارم و خرج نمیکنم؟!

واقعا خسته شدم از این همه مقایسه. 

اطلاعات تکمیلی

سن 30 جنسیت زن شغل بیکار وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

دوست عزیزم ، دختر مهربان سلام. میفهمم که مقایسه شدن حس خیلی بدی به شما داده است. اولین پیامد مقایسه شدن این است که باعث میشود شما از خودتون احساس رضایت نداشته باشید. اما در هر زمان به خودتون یاداوری کنید که شرایط زندگی هیچ کس با شخص دیگری قابل مقایسه نیست. تجربه های شما ، محیطی که در آن بزرگ شدید ، تعداد خواهر ها و برادرها ، وضعیت اقتصادی و ... همه و همه باعث میشوند که ما شخصیت منحصر به فر خودمان را داشته باشیم و باید نسبت به امکانات و توانمندی های خودمون زندگیمون رو بسازیم. دوست من با توجه به اینکه پدر شما سلامت هستند و درامد هم دارند شما در صورت داشتن شغل هیچ مسولیتی درباره تامین اقتصادی خانواده خودتون ندارید، میتونید گاهی بخشی از درامد خودتون رو ( نه همه اش رو) به دلخواه صرف خرید مایحتاج منزل مثل خوراکیجات بکنید اما درباره سایر مسایل مثل هزینه پوشاک،درمان،مهمانی ها و ... مسولیت به عهده والدین منزل هست. اما با توجه به اینکه این توقع از شما میره و سن شما در آستانه 30 سالگی هست اگر این تنش ها ادامه دار باشد میتونید درباره مسائل مالی با پدر خودتون به توافق برسید. مثلا بگویید اگر در یک ماه خرید منزل زیاد شد میتوانید بخشی را هم شما بخرید بسته به میزان درامدتون. احتیاجی نیست میزان درامدتون رو بدونند این یک چیز کاملا شخصی هست و دونستنش میتونه این تبعات رو برای شما داشته باشه که توقع داشته باشند تمامش رو خرج منزل کنید یا مثلا بگویند چرا برای خودت زیاد خرج میکنی برای ما کم؟ در درجه بعدی برای پیدا کردن شغل خودتون رو دست کم نگیرید ، درسته که شرایط اقتصادی خوب نیست اما ببینید که چه مهارتهایی دارید که میتونید از اون بدون هزینه کردن برای کلاس یا اموزش استفاده کنید؟ مثلا آشپزی (درست کردن یک آش ، یک غذایی که خوب بلدید ، یک شیرینی و ...) ، کارهای صنایع دستی ، آرایشگری و ... و برای پیدا کردن شغل میتونید در بازارچه های محلی ، خیریه ها ، شرکت ها و ... به صورت پاره وقت مشغول شوید. در برابر پدر از موضع ضعف بیرون بیایید و با ایشان وارد بحث برای متقاعد کردن نشوید تنها هدف و تصمیم خودتان را داشته باشید و نتیجه را به من اطلاع دهید. موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha