2794

سلام . من ۲۲ سالمه ۹ ماهه عروسی کردم ۱۴ ماه هم نامزد بودم شوهرم ۲۵ سالشه و من الان ۷ ماهه باردارم شوهرم شدید وابستگی داره به خانوادش و این باعث میشه من به مرور از خانوادش دلسرد بشم هر جا میریم مادرش میاد .خونمون طبقه بالای خونه مادر شوهرم هستش خودش شوهر داره ولی دست و پا گیر منه همیشه . هر چی میخورم تو خونه شوهرم اصرار داره برای اونا هم ببره درسته خانوادشن ولی هر چیز حد و حدود خودشو داره  فقط حرف خانوادشو میزنه دلسوزی اونا رو میکنه خستم کرده انگار بچه دو ساله است وابستگی حدی داره هیچ وقت  در مورد پول خرج کردنش کادو دادنش باهام مشورت نمیکنه ولی مامانش اینا از همه چی خبر دارن حتی من نمیدونم چقدر سرمایه داره تو دستش مادرشوهرم از همه چی زندگیمون باخبره زبونشم زهره انگار تا میخوای حرفی بزنه عین مار نیش میزنه حق ندارم حتی بگم مامانت چی شد ۳ ماه خونه مامانم موندم دو ماه بعد عروسیم ویار داشتم حتی یکبار زنگ نزدن خانوادش حالمو بپرسن به اونا هیچی نمیگه ولی من باید هر لحظه جویای حال اونا باشم تو هر شرایطشون ارزشی خاصی هم براش قائل نیستن تو خونه ولی شوهرم برای اونا نوکری میکنه فقط افسرده شدم دیگه به خدا حتی جدیدا برای جهاز خودمم ایراد میگیرم که همه چیزم ارزونه و خوشم نمیاد دیگه ...  درضمن  شوهرم کاملا با مشاور رفتن مخالفه در هیچ صورت هم قبول نمی کنه...تورو خدا هر چی زودتر جواب بدید کمکم کنید 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۳ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام و احترام. دوست عزیزم مسئله ای که مطرح کردید مربوط به همسرتان است بنابراین برای حل موضوع , ایشان باید به این نتیجه برسند که رفتارشان اشتباه است و در جهت اصلاح ان اقدام نمایند و متاسفانه شما کمک خیلی زیادی در حل این موضوع نمیتوانید داشته باشید و برای ایشان که سال ها وابسته بوده اند تغییر این موضوع زمانبر و سخت است و شما هم نباید توقع معجزه داشته باشید.اما به عنوان همسر ایشان میتوانید از خواسته ها و انتظاراتتان با ایشان صحبت کنید. از اینکه ناراحت هستید و این رفتار ها چه تاثیرات منفی ای را روی شما و در نهایت فرزندتان میگذارد. اگر ایشان خواسته هایی دارند مثل احترام همیشگی و احوال پرسی دائم شما از خانواده شان و شما این کار ها را انجام میدهید ایشان هم باید بتوانند به خواسته های شما احترام بگذارند و آنها را عملی کنند. لطفا در شرایطی مطلوب بنشینید و با همسرتان در مورد این موضوع صحبت کنید. خواسته هایتان را مطرح کنید و جوری برنامه بریزید و با هم به توافق رسید که هر دو طرف راضی باشند. شما هم از موضع خود دفاع کنید و دائم کوتاه نیایید. اگر فقط در زندگی خواسته های یک طرف برطرف شود و دیگری در اولویت نباشد به تدریج مشکلاتی جدی پیش می اید که ادامه زندگی را سخت و نا ممکن میکند. پس برای حفظ زندگی ای که برای داشتنش تلاش میکنید رضایت مندی 2 طرفه بسیار مهم است . این مسئله را به همسرتان گوشزد کنید و بخواهید که بیشتر به خواسته های شما احترام گذارند. موفق باشید.

تجربه شما

login captcha

سلام متاسفانه منم این مشکلو دارم منو آقاییم هیچ مشکلی نداریم باهم تنها دعوا و بحثمون سر خانوادشه که شوهرم بی نهایت بهشون میچسبه و طرفشونه و همه سختی میکشه بخاطر اونا و از حق من حتی میده اونا.منم خیلی غصه میخورم خیلی دلم میشکنه انقدر به اونا اهمیت میده به من نمیده