گواهی سلامت برای پرده بکارت

سلام من 5 ساله ازدواج کردم. 27 سالمه و به صورت سنتی ازدواج کردم. قبل عقد مادرم بهم گفت بيا بریم گواهی برای بکارتت بگیر ولی من اون موقع پشت گوش انداختم و گفتم شوهرم دوست نداره و واقعا بهم اصرار نکرد شوهرم و چیزی نمی گفت راجع بهش و فکر نمی کردم  چیز به درد بخوری باشه، واقعا نمیدونم چرا نگرفتم و تنبلی کردم.  ولی برای معاینه بکارتم رفتم دکتر با همسرم که ببینم خونریزیش در چه حده. متاسفانه بیمارستان بود و خانوم هارو فقط راه می دادن داخل بخش زنان و همسرم نتونست بیاد و تنها رفتم تو معاینم کرد گفت از نوع حلقویه و خونریزی هم داری اگر گواهی میخوای باید بیای مطب یک روز که به همسرم گفتم اونم گفت نمیخواد سر سری گرفت. خلاصه ما رابطه رو کم و بیش برقرار کردیم و خون نیومد نمیدونم چرا. همسرمم نگفت برو دکتر ببین چه جوریه و گفت احتمالا از اونایی که خونریزی نداره منم گفتم چه شوهر فهمیده ای دارم. حتما نیاز نیست برم دکتر. گذشت تا دو ماه پیش من رفتم دکتر زنان برای چکاپ شوهر منم تازه یادش افتاده چرا من خونریزی نداشتم اون موقع! چند وقتی الکی باهام سر سنگین بود و من دلیلشو نمی دونستم فقط بهم میگفت زندگیمو دوست ندارم و از اینجور حرفا، من نمی دونستم چرا این حرفارو می زنه آخر بهم گفت چرا اون موقع ازت خون نیومده نکنه شیطونی کردی🤐منم خیلی حالم بد شد از این تهمت چون من یک دختری بودم که کاملا خانواده ما رو کنترل می‌کرد و حروم و نامحرم سرمون میشد. وقتی دید عصبانی هستم و گریم گرفته گفت نه منظورم رابطه نبوده منظورم خودارضایی بوده شاید پردت قبلا پاره شده. ولی من می دونستم تو دلش چیه و اول منظورش رابطه در مجردیم بود. خلاصه یک جوری از دلم درآورد و بیخیال شد. اما من  خیلی ناراحتم از سادگی خودم که نرفتم دکتر برای گواهی و به شوهرم اعتماد کردم و بهم بعد چند سال تهمت زده😫ازش بدم اومده همش فکر میکنم راجع به من فکرهای بد میکنه،  از رابطه باهاش لذت نمی برم. آخه در حرفاش سر چیزهای مسخره بازم  بهم میگه صادق نیستی و دروغگویی. تازه برگشت بهم گفت چرا اون موقع نرفتی برای بکارت گفتم خوب من گفتم ولی تو جدی نگرفتی  خیلی اعصابم داغونه.