2794

وابستگی همسرم به مادرش

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 53 بازدید

با سلام. من و همسرم ۵ ساله ازدواج کردیم و یک دختر ۹ ماهه داریم. همسرم بشدت به خانوادش وابستگی داره. به هر طریقی خواستم این وابستگیشو کم کنم اما نشد البته بدرفتاری نکردما. الان که ۹ ماهه بچه دار شدیم بشدت میخواد دخترمو مثل خودش کنه یعنی دوست داره زود به زود مادرش دخترمو ببینه. جوری شده که منو خانوادمو همش تحقیر میکنه و خودشو خانوادشو بالا میبره. تو هر دعوای جزیی خانوادمو کوچیک میکنه در صورتی که خانوادم بدی بهش نکردن.احساس تنهایی و افسردگی میکنم از این همه تنهایی و بی کسی. شوهرم همیشه رو به روی منه. مادرش هر زمان تماس بگیره ما باید سریع هر کجا باشیم خودمونو برسونیم خونشون‌. امروز من مخالفت کردم و نرفتم منزل مادرش چون تازه اونجا بودیم باهام کلی دعوا کرد و فحش داد الانم قهره. شوهرم حاضر نیست پیش مشاوره بیاد تا مشکلاتمون حل بشه. واقعا زندگی بدی دارم. نمیدونم چجوری درست کنم اوضاع زندگیمو. شوهرم فقط خانوادشو میبینه هر جا هم بخوایم بریم باید اونا حضور داشته باشن دوست نداره با من تنها باشه. لطفا راهنماییم کنید وضع زندگیمو چجوری بهتر کنم چون تبدیل شدم به یک زن افسرده و تنها.

ممنونم

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۹ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزيز.... با اين اوصاف كه شما از شوهرتون گفتين و شخصيت وابسته ايشون برای اينكه بتونين وابستگيشو كم كنيد نياز به زمان دارين كه كم كم از اونها فاصله بگيره ... البته شما نبايد اونو كاملا از خونواده اش جدا كنيد و اين حق اون هست كه گاهي خونواده شو ببينه ولی بايد به حد نرمال برسونيدش .. يكى از راههاش اينه كه تو زمانهایی كه خونه خودتون هستين و كنار شما هست اينقدر بهش خوش بگذره و زندگی براش هيجان انگيز باشه كه هوسش واسه خونه مامان رفتن كم بشه يا شايد هم اينكه تو تنهايی خودتون چيزی آزارش ميده كه از خونه خودش فراری ميشه و دوست داره خونه مادرش  باشه... اون مسئله رو كشفش كنيد و سعی كنيد برطرفش كنيد

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha