باسلام
دوست عزيز همونطور كه خودتون اطلاعات كامل و خوبی رو درباره تاريخچه رشدی همسرتون داديد ايشون فردی بودن كه در يک خانواده سرد و بی احساس بزرگ شدن چنين كودكانی به شدت در برابر هرگونه احساس طردشدگی حساس هستند بطوريكه حتی در مورد رابطه پدرتون با شما اين ذهنيت رو دارند كه پدرتون شما رو دوست نداره بنابراين سعی كنيد با ايشون همدل باشيد و خودتون رو جای ايشون بزاريد احتمالا غم انگيز خواهد بود اينكه فردی از كودكی تا الان مورد محبت واقع نشه و احساس دوست داشتنی بودن و يا حتی ارزشمند بودن نداشته باشه تا حدی كه نسبت به خانواده بی تفاوت و سرد باشه . البته به نظر من ايشون به شدت تشنه محبت و مورد ديده شدن از طرف خانواده هستن و همين نداشته ها باعث غم ، دلسردی و يا حتی غر زدن ايشون ميشه .
شما بهتره با ايشون همدلی كنيد البته طوريكه باعث تقويت اين رفتار نشيد مثلا وقتی غر ميزنن بهشون بگين "ميدونم احساس بدی داری ولی به نظرت نق زدن يا غرغر اوضاع رو بهتر ميكنه يا اين غر زدنا تا حالا كمكی هم بهت كرده "و....و بهشون ياد آوری كنيد زياده روی در اين رفتار ميتونه باعث دلسردی و فاصله بين زن و شوهر بشه . البته همچنين بايد بهشون اطمينان خاطر بديد كه گوش شنوا براشون هستيد و همدلانه به ايشون گوش خواهيد كرد ولی بايد مثلا زمان خاصی رو برای اين مساله اختصاص بديد و در اون ساعت ايشون ميتونن هرچقدر خواستن به اين مسائل بپردازن ولی بقيه ساعات شبانه روز متعلق به شما دونفر هست و اين هنر و خلاقيت شماست كه بقيه ساعات روز رو طوری برنامه ريزی كنيد كه به زندگی خصوصی خودتون بپردازيد و از اون لذت ببريد با اين روش هم ايشون احساس ميكنن حتی با وجود غرولندهاشون از طرف شما پذيرفتنی هستند و حرف دلشون رو زدند و هم شما فقط در ساعت خاصی از روز مجبور به گوش كردن غرولند های ايشون هستيد و مطمئن باشيد بعد از مدتي ايشون در اون ساعت مشخص غری برای زدن نخواهند داشت .
موفق باشيد
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید