سلام. من با پدرم خیلی زیاد و خیلی کم با مادرم دعوامون میشه چندبار بهشون گفتم کاری بهم نداشته باشین یا بحث نکنین مامانم خیلی کاری بهم نداره منظورم اینه که به همه چی گیر نمیده ولی بابام از حرف زدن و رفتارام حتی گاهی از طرز فکرم ایراد میگیره همش دنبال بحث کردنه به نظرم. اگه بحثی هم شروع شه باید تا تهش برم نمیتونم اگه حق بامن کوتاه بیام از کودکی میخواست من اون جوری که میخواد بشم ولی دلم از این میسوزه که نه اونی که خواستم شدم نه اونی که اون میخواست یه چیز ناقص میون این دوتا
فکر میکنه هرچی که اون میگه درسته یا قبول داره ما هم باید قبول داشته باشیم چند روز پیش بهم گفت تورو نصیحتی کردم که درست بود و قبول نکردی ولی خدا بهت بچه ای میده که نصیحت اشتباهی بهش میکنی و اون قبول نمیکنه که این خیلی بدتره . به خاطر محدودیت هایی که از کودکی برام به وجود آورده هر روزم بدتر میشه نمیتونم ببخشمش یا چند دقیقه پیش به خواهر کوچیک ترم این طور گفت که چند بار نصیحتت میکنم بعد از یه مدت دیگه جوری به حال خودت ولت میکنم که توی منجلاب غرق شی .
اطلاعات تکمیلی
سن۱۷جنسیتزنشغلمحصلوضعیت تاهلمجرددوست عزيز اين مشكل اغلب خانواده های ما هست كه والدين چه به شكل خود آگاه و چه به صورت ناخود آگاه سعی ميكنن آن چيزهايی رو كه تو زندگی به دست نياوردند؛ به بچه هاشون تحميل كنن و بچه هاشون رو يا به صورت عملی و يا با نصيحت ها و حرفهاشون تو اين مسير قرار بدهند، ولی والدين ما بايد اين آموزش رو ببينند و به اين بينش برسند كه بچه هاشون دفتر تمرين آروزها و خواست والدين نيستند. والدين بايد به عنوان رهبر خانواده بچه هاشون رو تو مسير درست راهنمايی كنند؛ نه اينكه به جای آنها تصميم بگيرند.
زندگی تو جو خانواده ای غير صميمی و سخت گير چندان دلپذير نيست و برای همين شما خيلی تحت فشار روحی قرار داريد، چون از خودتون اراده ای برای انجام كارهای حتی معمولی رو نداريد. هر فردی مسئول زندگی خودش هست و بايد برای پيشرفت و شاد بودن تلاش كنه، هر چند كه كنترل همه عوامل از امكان ما خارج هست. به طور مثال شما نمی توانيد طرز فكر پدرتان را تغيير بديد ولی می توانيد در نگرش خودتان تغيير ايجاد كنيد و به رفتار پدرتان با بغض و كينه نگاه نكنيد، موضوع را برای خودتون ساده كنيد و به خودتون بگيد كه پدر من داره سعی ميكنه به واسطه من به خواست های سركوب شده خودش برسه، با اين نگرش شما آروم تر ميشين و به خودتون فشار عصبی نمياريد. شما روشتون رو تغيير بدين به پدرتون محبت كنيد تا رابطتون نرم و سيال باشه. افراد قدرت طلب هميشه به دنبال مجبور كردن افراد به تبعيت هستند، اگه شما خيلی با سياست حرف های ايشان را تأييد كنيد و اين طور جلوه بديد كه حرف ايشون به كرسی نشسته؛ بعد از مدتی ايشون به شما فشار نميارند و همه چيز با روال عادی طی ميشه.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید