سلام دوست عزیز
در موردموضوعی که عنوان کردید ( چگونه در مقابل یک شوهر شکاک رفتار کنم ) کتاب خاصی وجود ندارد لکن من معمولا کتاب برای زن وشوهر ها وقت زندگی بهتر رسیده ایت از انتشارات دانژه را معرفی میکنم
در مورد نحوه برخود با همسر شکاک مقالات ومطالب بسیاری نوشته شده است که میتوانید از آنها استفاده کنید
امیدوارم مقاله زیر بتواند به شما کمک کند تا این رفتار را مدیریت کنید
چه همسرتان شکاک باشد و چه نه، نخستین قدمی که برای زندگی مشترک تان باید بردارید، صادق بودن است. پای دروغ که به میان بیاید، همه چیز به هم می ریزد اما منظورمان از دروغ، تنها پنهان کردن موضوعات حیاتی نیست.
دروغ های کوچک در مورد موضوعات به ظاهر بی اهمیت، بیشتر از آنچه فکر می کنید روی رابطه شما و قضاوتی که همسرتان در مورد شما دارد، تاثیر می گذارند.
پنهان کاری های کوچک، می تواند آرام آرام همسرتان را نسبت به شما بی اعتماد کند. او حق دارد با دیدن این دروغ های نسبتا بی اهمیت نسبت به اصلی ترین موضوعات زندگی مشترک تان هم شک کند. شاید همسرتان به جای لجبازی و بی توجهی شما، برای بیرون آمدن از این وضعیت نیاز به کمک داشته باشد.
بگویید، قبل از آنکه بپرسد
باور کنید که سکوت موفق ترین ازدواج ها را هم ویران می کند. اگر می خواهید زندگی مشترک شما عاقبت خوبی داشته باشد، نگذارید سکوت جایش را در خانه شما باز کند. برای اینکه هر روز حرفی برای گفتن داشته باشید، نیاز به اتفاق خاصی ندارید. حرف زدن در مورد موضوعات روزمره، عقاید و برنامه ها می تواند گفت وگوی دونفره تان را گرم کند.
بهترین راه برای اینکه همیشه حرف تازه ای داشته باشید، انجام کارهای مشترک و داشتن علایق مشترک است. با هم تلویزیون ببینید، با هم پیاده روی کنید و با هم غذا بخورید. تا همیشه حرفی برای گفتن میان تان باقی بماند. وقتی همسرتان ببیند بدون نیاز به کنجکاوی از همه روز شما خبر دارد، دیگر نیازی نمی بیند که مخفیانه سر از همه کارهای شما در بیاورد
انبار باروت را منفجر نکنید
اوضاع شما با دیگران فرق می کند. همسر شما یک انبار باروت است و برای منفجر شدن تنها به یک جرقه احتیاج دارد. پس فرصت را برای منفجر شدنش فراهم نکنید. یادتان نرود که هر اشتباه کوچکی می تواند یک ناامنی بزرگ را برای او ایجاد کند و همسرتان را به این فکر بیندازد که اگر بیشتر می گشتم و اگر بیشتر مراقبش بودم، اینطور نمی شد. شاید شما فکر کنید،
کاری نکرده اید اما قبل از آنکه در مورد کارهایتان قضاوت کنید، باید موضوع را از دریچه نگاه او ببینید. باید بدانید چه موضوعاتی حساسیت او را تشدید می کند و از آنها بپرهیزید و اگر فکر می کنید حساسیت او بی مورد است، باید قبل از آنکه کاری بکنید، یک قدم به عقب بازگردید و به او کمک کنید تا حساسیت های بی موردش را کنار بگذارد.
همه گذشته تان را رو نکنید
داشتن یک نامزدی شکست خورده یا یک ازدواج ناموفق در کارنامه، ممکن است حسادت همسرتان را آرام آرام تشدید کند.
شاید او در آغاز ازدواج تان هم این موضوعات را می دانسته و به ظاهر آنها را پذیرفته بوده اما با بیشتر شدن عشقش و بیشتر شدن ترسش برای از دست دادن شما، ممکن است این موضوع به شکلی آزار دهنده ذهنش را مشغول کند و روی ارتباط شما تاثیر بگذارد.
شما نمی توانید گذشته تان را تغییر دهید بلکه تنها کاری که می توانید انجام دهید، پرهیز کردن از گفتن خاطراتی است که می تواند حسادت همسرتان را تشدید کند. در مورد همسر سابق یا نامزد قبلی تان صحبت نکنید و به هیچ بهانه ای خاطره ای که مربوط به آن روزهاست را برایش تعریف نکنید.
بگذارید فکر کند که شما همه آن روزها را فراموش کرده اید تا او هم این موضوع را فراموش کند.
حریم خصوصی خودتان را داشته باشید
شاید فکر کنید اگر او تمام زیر و بم زندگی تان را بداند دیگر دلیلی برای شک کردن باقی نمی ماند اما اشتباه می کنید. از همان روز اول زندگی مشترک تان یک موضوع را روشن کنید. نگذارید به عرصه خصوصی تان وارد شود و محیط هایی که مخصوص شماست را زیر و رو کند.
از مردهای دیگر تعریف نکنید
هر شوهری، هرقدر هم که قدرتمند و توانا باشد، باز هم در مقابل زنی که دوستش دارد، خود را پر از عیب و ناتوان می بیند. همسر شما هم از این قاعده مستثنا نیست. وقتی شما از مردی دیگر در مقابل او تعریف می کنید، او حسن های آن مرد را نمی شنود بلکه می شنود «تو به اندازه او خوب نیستی»، «تو به اندازه او توانمند نیستی» و...
عشق تان را نشان دهید
همسر شما به دیدن احساس تان احتیاج دارد. او باید بداند که برای شما با همه فرق می کند و حسی که به او دارید از جنس دیگری است. او باید مطمئن شود که تمام قلبتان را از آن خود کرده و اینکه شما تنها متعلق به او هستید. پس از ابراز احساسات و گفتن عشق تان نترسید؛میگنا دات آی آر. فکر نکنید بعد از گذشت چند سال، چنین ابراز احساساتی ممکن نیست. حتی اگر 30 سال هم از ازدواج تان گذشته، نباید بگذارید که شرم یا ترس از بیان احساسات بین شما فاصله بیندازد.
از متخصص کمک بگیرید.
حسادت های کوچک ممکن است به دلیل اشتباهات شما ایجاد شده باشد؛ اما شک کردن های مداوم و بدون دلیل هرگز با خوب رفتار کردن شما برطرف نمی شود. اگر احساس می کنید توضیح دادن ها و دلیل آوردن هایتان همسرتان را شکاک تر از قبل می کند، به جای ادامه این روند، از یک روانشناس کمک بگیرید.
مشاوره های انفرادی و زوج درمانی تنها راهی است که می تواند مشکلات شما را حل کند. شاید مشاوره هم کارکرد نداشته باشد و همسرتان برای برطرف کردن شکش، نیاز به دارو درمانی داشته باشد.
شاید مغز او، بدون آنکه خودش بخواهد چنین فرمان هایی را صادر می کند؛ پس قبل از آنکه از زندگی مشترک تان ناامید شوید، کنید چنین درمان هایی را امتحان.
بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد
خیلی از زوجین بدبینیهای بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی تلقی میکنند و آنرا با عناوینی همچون غیرت و تعصب و مراقبت توجیه میکنند، حال آن که واقعیت چیز دیگری است.
اساسا بدبینی به همسر در ۳ حالت کلی بروز میکند :
۱ – گروه اول افرادی هستند که بدبینی در ذاتشان است. این افراد را از همان ابتدای زندگی براحتی میتوان شناخت؛ آن زمان که نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را میبینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.
۲ – گروه دوم افرادی هستند که نوعی وسواس نیز در بدبینیهایشان نهفته است. این دسته از زوجین نسبت به برخی رفتارها و واکنشهای همسر خود به جنس مخالف، حال در محیط کاری باشد، نوعی وسواس فکری دارند که در پارهای اوقات همراه با بدبینی به وی است که البته در این فرم باز هم اختلاف بین زوجین خیلی پدیدار نمیشود.
۳ – گروه سوم که در حقیقت روزگاری جزو گروههای یک و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا که مبتلا به اختلالات پارانوئیدال میشوند به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه میرسند که همسرشان قطعا در حال خیانت به وی است و این فکر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود میکند و اگر خوشبین باشیم که اتفاق ناگواری در این بین نیفتد، طلاق و جدایی بین زوجین مسالمت آمیز ترین اتفاق است.
ریشههای بدبینی به همسر
_ خیلی اوقات بدبینی و شک بین زوجین از علاقه و عشق زیاد به یکدیگر نشات میگیرد. خانم همسرش را تنها متعلق به خود میداند و طبیعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برایش سخت و غیر قابل هضم است. بتدریج این عشق و علاقه به نوعی احساس شکست از دیدگاه خودش تبدیل میشود و هر آن فکر میکند که زندگی اش در حال فروپاشی است.
_ عدم شناخت کافی از همسر، اساس بدبینی و شک به وی است. وقتی مرد از همسر آیندهاش تصویری دیگر را در ذهن میپرورانده با ورود به زندگی مشترک متوجه میشود که درانتخابش اشتباه کرده و این خود نوعی نفرت و انزجار را در وی نسبت به همسرش ایجاد میکند و طبیعتا این موضوع مهمترین دلیل میشود برای پیدایش بهانه گیریها و بدبینیهای بیمار گونه.
_ فرزندان والدین بدبین و شکاک در طول زندگی یاد میگیرند که در آینده نیز نسبت به همسرشان و اطرافیان خود بدبین و شکاک باشند. این موضوع نقش تربیت خانواده را براحتی روشن میکند، اینگونه که فرزندتان از شما بدبینی و شک به همسرش را یاد میگیرد.
_ مراقبت از خانواده در مقابل سنگ اندازی و حسادتهای دشمنان خانوادگی که عموما به شکل یک دوست وارد زندگی میشوند نیز اساس خیلی از بدبینیها و سوءتفاهمهاست. دوست شما نسبت به زندگیتان حسادت میکند و بر همین اساس پروژهای را پیاده میکند که اطمینان شما را نسبت به همسرتان سلب کند.
چه باید کرد؟
۱ – همیشه سعی کنید در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید
ریشه بسیاری از بدبینیها عدم صداقت در ابتدای زندگی است. زن یا مرد رازی را در زندگی دارد که میکوشد آن را از همسرش پنهان کند که البته در بیشتر مواقع موفق نمیشود و خود این پنهانکاری نقطه شروع بدبینیها میشود.
۲ – نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید
این موضوع برای مردها باید بیشتر رعایت شود، چرا که خانمها هر نوع تاخیر را در رسیدن به قرار مثبت نگاه نمیکنند و طبیعتا افکار منفی در آنها شکل میگیرد.
۳ – در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید بویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد
هر نوع صحبت غیرکاری، تماسهای بیمورد و روابط آزاد در محیطهای کاری نتیجهای شوم در بردارد که اگر شما هم فکری در سر نداشته باشید، همسرتان جور دیگری برداشت میکند.
۴ – از غافلگیریهای احساسی که نیازمند پروژهای پیچیده باشد، پرهیز کنید
مثلا برای سالگرد ازدواجتان بخواهید همسرتان را غافلگیر کنید و نوعی پنهانکاری داشته باشید. دیده شده که بسیاری از زوجین به این نوع کارها با بدبینی نگاه میکنند که اگر هم به خیر و خوشی ختم شود، گمان میکنند که پایان خوش کار هم در حقیقت قسمتی از یک پروژه خطرناک برای خیانت به وی بوده است.
شاد باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید