سلام وقت بخیر پیشاپیش از توجه شما سپاسگزارم.
من یک خانم ۳۸ ساله هستم متاهل دارای دوفرزند.راستش از کودکی من مثل بقیه بچه ها شاد نبودم خجالتی و درونگرا بودم بخاطر دست و پا چلفتی بودنم همیشه از طرف پدر ومادر سرزنش میشدم تنها حسنی که از نظر اونا داشتم این بود که شاگرد اول بودم و بسار مودب وکم حرف. رابطه عاطفیم با مادرم اصلا قوی نبود یادم نمیاد بجز عیدکه سال تحویل میشد مامانم بوسم کرده باشه ولی پدرم باوجودیکه گاهی عصبی میشد وداد میزد ولی گاهی نوازشم میکرد و قربون صدقه میرفت.به همین منوال بزرگ شدم و سال اول دانشگاه دولتی قبول یه شهر دور قبول شدم چهار سال دانشگاه وضع روحیم اغلب خوب بود چون رشته خوبی بود و خانواده ام بهم افتخار میکردند.مادرم اواخر دانشگاه گاهی زمزمه هایی میکرد که داره دیر میشه و من باید ازدواج کنم فکر کم نگران بود که من سنم بره بالا و شانس ازدواج نداشته باشم. وقتی درسم تموم شد و رفتم سرکار چندتا خواستگار داشتم ولی جور نشد.تا ابنکه همسر فعلیم اومد و پسنیدیم البته خیلی کارمون باعجله و مسخره بود چون مادرم فکر میکرد من دیگه ازاین بهتر پیدا نمیکنم منم فکر میکروم دبگه وقت ندارم وباید زودتر شوهرکنم وگرنه آبروی خانوادم میره ده روز بعد عقدم فهمیدم شوهرم یه آدم زود خشم و بد اخلاقه که موقع عصبانیت حرفهای زشت میزنه و خیلی خشن میشه کم کم دیدم اشتباه کردم و خودمو گرفتار کردم ولی هرگز به خانوادم نگفتم ترسیدم دلشون بشکنه همیشه موقع دعوا وقهر تصمیم به طلاق میگرفتم ولی همیشه ترسیدم از حرف مردم از ناراحتی پدر ومادرم و..... تو این سالها شوهرم اعتماد بنفسمو کلا نابود کرده باید حرف حرف خودش باشه چندین سال باخانوادم قطع رابطه کرد الانم که آشتی هست وقتی میاد فقط اخم میکنه واصلا حرف نمیزنه کلا خیلی مغروره.دست بزن هم داره حتی یه بار با چاقوبهم حمله کرد وزخمیم کرد پنج تا بخیه خوردم. چندبارهم خیانت کرده وهمیشه درحال بگو بخند بازنهای غریبه است. زندگیم شده پر از ایکاش.......کاش باهاش ازدواج نمیکردم کاش تو عقد جدا شده بودم کاش قبل بچه ها جدامیشدم کاش همسرم میمرد .......خسته ام گردن درد دارم کلافه ام گاهی سر بچهها دادمیزنم و شدید کتکشون میزنم بچهها هم خشن شدن هردوشون.بچه اولم کمرو هست لجبازه احساس میکنم مادر بدی هستم تو همه چیزم شکست خوردم رابطم با خانوادم هم خیلی کم شده چون وقتی پیش اونام خجالت میکشم از کارهای شوهرم آیا راهی هست که منم به زندگی عادی برگردم آیا امیدی هست بچه های منم عاطفی و مهربون بشن؟؟؟در ضمن شوهرم بعد ازدواج ادامه تحصیل داد و پیشرفت کرد به همین خاطر خیلی خودشو سرتر از من میدونه همیشه درباره خودش خیلی با غرور حرف میزنه حس میکنم از انتخاب من پشیمونه چون اونموقع بخاطر نیاز مالیش منو انتخاب کرد حالا که یکم روبراه شده سروگوشش میجنبه.
ببخشید خیلی طولانی شد ممنون از وقتی که می گذارید.
حس میکنم شوهرم برای بار سوم داره بهم خیانت میکنه چکارکنم
پاسخ سلام دوست عزیز قبل از هرچیز تقاضا دارم تا حل شدن مشکلتان اقدام به بارداری نکنید . به همسرتان بگویید بخاطر عدم ص اقتشان و پنهانکاریهایشان نسبت به ایشان بی اعتماد شده اید و برای حل مشکل نیاز به راهنمایی...
این ماه نیزپریودشدم ولی لکه بینی تاحالانداشتم قبل پریودیم.دوس دارم زودتربارداربشم چکارکنم؟تخمک گذاری
پاسخ سلام از کیت و درجه حرارت استفاده کنید
پاسخ در حد معمول و متعادل محبت داشته باشید در صورت نارضایتی ایشون ازش درباره محبت و انتظاراتش سوال کنید
سلام،پسرم نه ماهشه، به سختی قطره ی آهنشو میخوره،با اینکه سعی میکنیم بریزیم ته حلقش اما بازم بیشترشو
پاسخ با سلام بله اشکالی ندارد داخل مواد غذایی مصرف شود با احترام دکتر پیام فرح بخش
خوشحالم که با یک استاد باسواد و بسیار متبحر در این سایت آشنا شدم.امیدوارم بهترینها نصیبتون بشه. بهترین جوابی بود که تاحالا از یک مشاور شنیدم .پاینده باشید.
سلام
سپاس از شما
من و همکارانم همچنان در کنار شما خواهیم بود تا سوالاتتون رو در کلینیک پاسخ بدیم
امیدوارم شاد و سلامت باشید