سلام و عرض ادب
از توضیحات شما متوجه شدم در شرایط بسیار دشوار و پیچیده ای قرار دارید. شما از یک طرف با سوگ از دست دادن پدرتان درگیر هستید که پذیرش و هضم آن برای دختری به سن و سال شما به تنهایی موضوعی بسیار دردناک، پراسترس و غم انگیز است و از یک سو رفتارهای مادرتان و نوع ارتباطی که تصور می کنید با مربی شان دارند، باعث نگرانی شما شده است.
با توجه به اینکه این حادثه تلخ و دردناک به تازگی در زندگی شما رخ داده است،شما نیاز به زمان و همچنین صحبت کردن در مورد احساسات خودتان دارید. از طرفی چون مادرتان هم تحت شرایط فشار هستند و احتمالا در حالت شوک یا انکار به سر می برند؛ نمی توان با اطمینان گفت که ریشه رفتارشان چیست. منظورم از این توضیح نیست این نیست که کار ایشان را توجیه کنم یا بگویم طبیعی و عادی است،منظورم این است که ایشان شاید درگیر نوعی بحران روحی باشند و ایجاد دغدغه ذهنی جدید برای فکر کردن، ممکن است نوعی مکانیزم دفاعی و مقابله ای باشد. نه اینکه قصد داشته باشند یک ارتباط جدی را شروع کنند.
توصیه می کنم به علت فشار روانی شدید ناشی از وقوع این حادثه و همچنین تبعات آن و تأثیراتش بر زندگی خانوادگی شما حتما با یک مشاور صحبت کنید و حتما مادرتان را نیز تشویق کنید که برای پرهیز از تصمیم های عجولانه یا راهبردهای مقابله ای ناکارآمد از یک مشاور خانواده یا روان شناس کمک بگیرند.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید