سلام
شاغل هستم و مسئولیت بچه ها و مدرسه و تکالیف و بچه نوپا و همه همه و فکر آینده و سرمایه گذاری و دکتر ... همه همه با منه
در این بین بدون نظر همسرم تصمیمی نگرفتم و در بیشتر مواقع برنامه ریزی و شروع اقدام با من بوده و برای اینکه همسرم را هم همراه نمایم انرژی زیادی صرف کردم
در حال حاضر مشاوره حضوری رفتیم به خاطر اینکه واقعا از این وضع خسته شدم و برای اینکه توی کارهای خونه کمک دستم باشه غر می زنه... مشاوره حضوری فایده ای نداشت... مسائل رو مطرح می کنیم بیشتر شنونده هستند و فقط یک توصیه ساده مهربون باش کمک کن و از این قبیل..
همسرم به عواقب رفتارهاش فکر نمی کنه و سرد و بودن و ناراحتی من منجر به تغییر رفتارش نمی شه
در این بین نمی خوام بچه هام آسیب ببینن نمی دونم چطور خشم و ناراحتی ام رو بروز ندهم
واکنش شماره مثلا 3 من منجر به عکس العمل شماره 5 همسرم می شه و من از عدم درک متقابلش بیشتر ناراحت می شم و این چرخه و بحث ادامه داره
با اینکه ذاتا می تونه مهربون باشه ولی تا نخواهی کاری انجام نمیده و بیشتر به فکر آسایش و استراحت خودش هست
من با این همه مسئولیت نمی تونم شاد باشم و این توی روابط و روحیه بچه ها اثر می ذاره
نمی دونم چکار کنم؟
استفاده از نیروی کمکی و پرستار راه حل من نیست چون کارها در طول روز هستن و پرستار برای تکلیف و حموم بچه ها و آشپزی و نظافت شب نمی تونم انتخاب کنم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید