2794

کمکم کنید چون نمیدونم باید چیکار کنم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 136 بازدید

سلام من سه ساله ازدواج کردم عاشق شوهرم بودم پنج سال باهم دوست بودیم تا همین یک ماه پیش براش میمیردم همش بهش ابراز علاقه میکردم روزی هزاربار میگفتم دوست دارم از بوسیدنش سیر نمیشدم از دیدن قیافه معصومش از زندگیم  راضی بودم شوهرمم عاشقمه مرد خیلی خوبیه و باهم هم فکر و عقیده هستیم میتونم بگم خوشبختیم اما ما ب دلایلی تصمیم گرفتیم واسه آیندمون مهاجرت کنیم و هر دو زبان میخونیم  من برای تقویت زبانم گفتم با خارجی ها صحبت کنم ک زبانم بهتر شه با یه خارجی که توهمون کشوری ک ما میخوایم بریم حرف زدم واسه تقویت زبانم و واتساپ همو گرفتیم و ب شوهرمم گفتم  و در جریانه خطایی نکردم و مثل یک دوست باهم صحبت میکنیم انقدر اون مهربون و سادس ک حد نداره نمیدونم چرا ازوقتی دارم با اون حرف میزنم همش قلبم درد میکنه نمیتونم غذا بخورم تمام فکرم شده اون حس میکنم عاشق شدم ولی. دارم دیوونه میشم مگ من عاشق شوهرم نبودم چرا اینجور شدم دارم دیوونه میشم حس میکنم اونم حس خوبی ب من داره اونم میدونه متاهلم  دیروز فهمیدم ک یک بیماری داره از وقتی فهمیدم همش دارم گریه میکنم مساله این ک من با اینک خیلی مدت کم باهاش حرف میزنم اما بدجوری عاشق شدم چیکار کنم دیگ حسی ب شوهرم ندارم نمیخام اشتباه کنم من دختر عاقلی بودم خطاکار نبودم  با مردا زیاد حرف زدم ولی عشق نداشتم این حالت داره عذابم میده نه میتونم بخورم نه حال کاری دارم همش یواشکی گریه میکنم تورو خدا بگید دلیلش چیه من و شوهرم باهم خوب و عاشق بودیم الان با اون مثل یه دوست عادی حرف میزنم ولی از درون دارم زجر میکشم

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۰ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

روانشناسی

سلام

این احساسات زودگذر و بی پایه و اساس هست. اگر احساس می‌کنید دارید درگیری احساسی پیدا می‌کنید بهتر هست که هرچه سریعتر از پارتنر زبان فاصله بگیرید و قطع ارتباط کنید.
پارتنر را عوض کنید. از فضای عاطفی فاصله بگیرید و بر روی هدفتان که تقویت زبان و مهاجرت هست تمرکز کنید‌. به هیچ عنوان منطق خود را به دست احساسات زودگذر نسپارید.
زندگی عاشقانه خود را قربانی عواطف زودگذر و پوج نکنید‌. برای حفظ زندگیتان هر کاری لازم است انجام دهید و از فضاهایی که باعث چنین احساساتی در شما می‌شود دوری کنید.
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha