2794

عدم کنترل احساسات درونی و بیرونی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 63 بازدید

سلام / مشکل بنده این است که موقع دعوا و دلخوری ها کنترل احساسات خود را از دست میدهم.شوهرم وقتی ناراحت میشه به طور کامل با من ارتباطش و قطع میکنه و حتی از حرف زدن و نگاه کردن هم پرهیز میکنه و وقتی برم سراغش به شدت بی احترامی میکنه و این مسائل مرا شدیدا عصبی میکند به طوری که خود زنی میکنم یا همش دلم میخواد یک بلایی سر خودم بیارم. ساعت ها گریه میکنم و اون کوچک ترین توجه نمیکنه و اگه ببینه ممکنه آبروش بره از کار ها و سر صدای من کارهایی مثل اینکه  فریاد بکشد و ترساندن ساکتم میکند و حتی دستش را محکم جلوی دهنم فشار میده تا گریه نکنم . بار ها از او میخواهم ک بیاید تمامش کنیم و صراحتا میگویم ک دلم آغوش میخواهد ولی میگوید تا وقتی نگی چرا فلان حرف یا فلان کار را کردی یعنی( مسئله ی شروع دعوا) این کار و نمیکنم و خودت اذیت میشی و من چند روزم که حرف نزنم هیچ اتفاقی برام نمیفته . احساس میکنم به شدت از این وابستگی من به خودش سو استفاده میکند بار ها شده که فشارم به شدت افت میکند و لرزش میگیرم اما میگوید فیلم بازی نکن.  بیشتر وقت ها هم دعوا ها یا نزدیک پریودیم بوده که ناخواسته عصبی شدم و حرفی زدم یا سو تفاهم بوده اما مسئله اینه که اصلا دلیلایی ک میارم براش منطقی نیس . چند بار در بین دعوا خودم را زدم و چند بار هم او کتکم زده. نمیتونم احساساتم رو کنترل کنم . التماسش میکنم که مرا ببخشد اما او بیشتر بی محلی میکنه. به شدت وابسته شدم ولی وقتی مسائل بر طرف میشود حس میکنم نسبت ب همسرم دلسرد شده ام و حتی فکر طلاق در ذهنم می آید .وقتی دیر سراغم می آید بر عکس از آغوشش بدم می آید و حس میکنم از روی ترحم است نه عشق . برای این زندگی نگرانم و درمانده و حس میکنم من بیشتر او را دوست دارم و او کمتر و شاید هم اصلا . من ۲۱ و همسرم۲۶سال 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۱ جنسیت زن شغل خانه دار_دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

باسلام 
متاسفم براي اين هيجانات و احساسات دردناكي كه تجربه كردين 
متاسفانه رابطه شما و همسرتون بجاي رابطه همسري شبيه خواهر برادري هست كه با هم لج ميكنن دعوا ميكنن و بزرگتره قدرت بيشتري رو نشون ميده و اين خيلي مخربه 
و ضروريه حتما زوج درماني برين اين كه شما به خودت اسيب بزني ،التماس كني و تقاضاي يه نياز طبيعي كني اما محروم بشي براي علت منطقي ابدا كار درستي نيست و همسرتون به نوعي از اين اسيب ديدگي شما لذت ميبره 
چي ميشه يه فرد درك نكنه دوران پيش از قاعدگي را يا مهارت ارتباطي نداشته باشه كه قهر كنه و اينكه چرا مدام شما جلو ميرويد با اينكار ايشون رو بيشتر در موضع قدرت ميبريد و بيشتر سمت رفتارهاي ميره كه شما ضعيف تر باشين
به نظرم در كنار جلسات زوج مشاوره فردي رو شروع  كنيد برخي از برون ريزي ها ،اصرارها، خواهش ها و....متناسب يك كودك اسيب پذيره نه يك فرد ٢١ساله و با كمك مشاور اين موضوعات را با بررسي طرحواره هاتون حل كنيد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

با این مادر و احساسات خودم چه کنم؟

پاسخ سلام دوست عزیز متوجه احساس شما و عمق ناراحتیتان هستم همانطور که اشاره کردید مادر شما بخاطر جدایی و شکستی که در زندگی داشته اند دچار اسیب روحی شده اند و نمیتوانند منبع عاطفی خوبی برای شما باشند .شاید خ...

تشخیص احساسات و احتمال افسردگی

پاسخ سلام ممکن است افسردگی برگردد . ولی این چیزهایی که شما نوشتید خیلی ربطی به افسردگی ندارد. توصیه می کنم رواندرمانی انجام بدهید

بی محبتی و احساساتی نبودن همسر

پاسخ سلام خدمت شما دوست گرامی تفاوت شما وهمسرتون در نیازها وویژگیهای شخصیت بارز ومشخص هست مثلا شما نیاز به عشق ومحبت بالایی دارید در صورتی که همسرتون این نیاز شون در حد پایین تری قرار دارد .از نظرصفات شخصی...

بی ثباتی احساساتم نسبت به همسرم

پاسخ با سلام خدمت شما دوست عزیز با توجه به مواردی که ذکر کردید لازم هست که علت سندرم بی ثباتی عاطفی در شما بررسی بشه تا تشخیص نهایی و درمان بر اساس تشخیص درست صورت بگیره و نیاز است که به روانشناس رجوع بشه...